آموزشی و علمی
قالب وبلاگ
نويسندگان
لینک دوستان

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان تمام دروس راهنمایی و آدرس mostafa0831.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





 

اوژن وایگنر
اوژن وایگنر فیزیکدان و ریاضیدان برجسته اهل مجارستان است که در سال ۱۹۶۳ به پاس زحمات و خدمات ارزنده اش در بسط و پیشرفت تئورى هسته اتم و ذرات بنیادین بالاخص کشف و به کارگیرى اصول اولیه تقارن به دریافت جایزه نوبل فیزیک نائل آمد.
وایگنر در عالم فیزیک به « نابغه خاموش» شهرت دارد و دانشمندان هم دوره اش او را از لحاظ مرتبه علمى هم طراز با آلبرت اینشتین مى دانند با این تفاوت که وایگنر اهل شهرت و انگشت نمایى نبود. او از نسل طلایى فیزیکدانان دهه ۲۰ قرن بیستم است که دنیاى جدیدى از فیزیک را بنا نهادند. این نسل مجموعه اى از نخبگان را از برلین تا لندن و از زوریخ تا پاریس دربرگرفته است و به عنوان اولین فیزیکدانان این نسل مى توان به «ورنر هایزنبرگ»، «اروین شرودینگر» و «پل دیراک» کاشفین «مکانیک کوانتوم» اشاره کرد.
 
«مکانیک کوانتوم» دنیایى جدید و شگفت آور بود که پرسش هاى فراوان و جدیدى در ذهن دانشمندان علم فیزیک به وجود آورد و زنان و مردان دانشمندى به تبعیت از اسلاف عالم خود براى یافتن پاسخ این پرسش ها پا به میدان گذاردند. وایگنر در زمره گروه دوم دانشمندان عصر خود قرار دارد که موفق شد به اکثر سئوالات اساسى و بنیادى فیزیک قرن بیستم پاسخ دهد. او پایه گذار نظریه تقارن در مکانیک کوانتوم است که تا اواخر دهه ۳۰ به مطالعات گسترده اى در زمینه هسته اتم انجامید و در نهایت به ساخت بمب اتم منجر شد.
اوژن پل وایگنر در ۱۷ نوامبر ۱۹۰۲ در خانواده اى متوسط در شهر بوداپست چشم به جهان گشود. در آن زمان غیر از خانواده هاى مرفه، الباقى ساکنین بوداپست از امکانات ساده اى همچون اتومبیل، رادیو، گاز و برق محروم بودند و این اتفاق که قناعت و ساده زیستى عجیبى در وایگنر ایجاد کرد در دوران میانسالى سبب خرسندى فراوان او بود، چرا که دل در گرو مال دنیا نداشت. در دهه اول قرن بیستم که هیچ خبرى از تئورى هاى هسته اى و اتمى، نظریه کوانتوم و تئورى نسبیت نبود، بیشتر دانشمندان برجسته فیزیک در این فکر بودند که دیگر حقیقت اساسى جدیدى در طبیعت باقى نمانده که کشف نشده باشد و آنچه در پیش روست تنها بسط و پیشرفت علم بشر درباره حقایق موجود است. اوژن به یازده سالگى که رسید به بیمارى سل مبتلا شد و به جهت بهبودى ۶ هفته را به همراه مادرش در مناطق کوهستانى و خوش آب و هواى اتریش گذراند. خانواده وایگنر از فضاى دوستانه و صمیمى بهره مى برد و به همین جهت او تنها خاطره بد از دوران کودکى اش را همین ابتلا به بیمارى سل مى داند. پس از بهبودى به شهر خود بازگشتند و وایگنر در مدرسه کاتولیک ها تحصیل را از سر گرفت و این شانس را داشت که ریاضیات را از «لازلو راتز» بیاموزد.

اودر سال ۱۹۲۱ از دبیرستان فارغ التحصیل شد و براى ادامه تحصیل به دانشگاه صنعتى برلین رفت. شاید آنچه بیش از آموخته هاى دانشگاه در زندگى وایگنر اهمیت دارد حضور مستمر او در جلسات چهارشنبه انجمن فیزیک آلمان است. حضور در این گردهمایى و آگاهى از نظریات بزرگانى همچون «ماکس پلانک»، «رادولف لادنبرگ»، «ورنر هایزنبرگ»، «والتر ندنست»، «ولفگانگ پاولى» و از همه مهمتر «آلبرت اینشتین» براى وایگنر جویاى علم شانس بزرگى بود. او در همین جلسات بود که با «لئو زیلارد» آشنا شد و او به نزدیکترین دوست تمام زندگى وایگنر تبدیل شد.

سومین تجربه بزرگ زندگى وایگنر در برلین، کار در موسسه «کایزر ویلهلم» است که به آشنایى با «مایکل پولانى» انجامید که پس از «لازلو راتز» بزرگترین معلم او به شمار مى آید. در اواخر دهه ۲۰ بود که وایگنر عمیقاً به کاوش و اکتشاف در زمینه «مکانیک کوانتوم» مشغول شد که با تشویق و کمک «هایزنبرگ»، «شرودینگر» و «دیراک» و مخالفت خفیف «اینشتین» همراه شد. وایگنر که مدت کوتاهى در «گوتینگن» به عنوان دستیار ریاضیدان بزرگ «دیوید هیلبرت» مشغول به کار بود پس از مدتى با او دچار اختلاف نظر شد و از آن به بعد بود که ساعت هاى طولانى را در کتابخانه به مطالعه و تحقیق در باب فیزیک گذراند و این مطالعات به اثبات نظریه تقارن در مکانیک کوانتوم منجر شد.

در اواخر دهه ۳۰ او تحقیقات خود را به سوى «هسته اتم» متمرکز کرد و در بسط نظریه «واکنش هسته اى» نقش بسیار مهمى را ایفا کرد. این دانشمند برجسته که در نظریه پردازى از هوش و استعداد غریبى بهره مى برد در آزمایشگاه نیز استادى توانا بود و در عین حال از علوم مهندسى نیز سررشته داشت. اوایل سال ۱۹۲۹ بود که دیگر مقالات علمى وایگنر دنیاى فیزیک را متوجه خود کرد و در سال ۱۹۳۰ دانشگاه پرینستون او را به قبول کرسى استادى دعوت کرد. با به قدرت رسیدن «آدولف هیتلر» به سال ،۱۹۳۳ پرینستون به بهشت امن وایگنر بدل شد و او بیشتر زمان خود را در کنار «فون نئومن» در سفر، مطالعه و تدریس مى گذراند. او در سال ۱۹۴۶ به سمت مدیر امور مطالعاتى و تحقیقاتى آزمایشگاه ملى «اوک ریج» درآمد و در دهه ۵۰ در سوگ «انریکو فرمى»، «اینشتین» و «فون نئومن» سوگوار شد.



این دانشمند بزرگ که از دهه ۶۰ تا اواخر عمرش به عنوان یکى از مهمترین متفکران و اندیشمندان دنیاى فیزیک به شمار مى آمد، در اولین روز سال ۱۹۹۵ در سن ۹۲سالگى چشم از جهان فروبست. او به فاصله کمى قبل از مرگ خود در کتاب خاطراتش مى نویسد: «حقیقت کامل زندگى و مفهوم تمام تمنیات بشر، رازى است وراى کشفیات ما. در جوانى به دنبال کشف روابط و مفاهیم علمى بودم و اکنون تنها در آرزوى صلح به سر مى برم و تنها افتخار من این است که عمرى را در جست وجوى کشف کوچکترین ذره این عالم گذراندم».

 

 

جورج لماتر
در زمستان سال 1998 دو تیم اخترشناس در برکلی کالیفرنیا به طور جداگانه به کشفی شگفت‌آور و یکسان دست یافتند. هر دوی این تیم ‌ها مشغول رصد ابرنواختر بودند ـ ستاره ‌های در حال انفجاری که از فاصله‌ی بسیار دور قابل مشاهده هستند ـ تا دریابند سرعت انبساط عالم چقدر است. اخترشناسان بنابر معلومات خود انتظار داشتند که آهنگ انبساط را در حال کاهش بیابند، اما در عوض دریافتند که این نرخ در حال افزایش است، کشفی که علم اخترشناسی را از بنیاد لرزانده است.
این کشف برای جورج لماتر، ریاضی‌دان و کشیش کاتولیک بلژیکی و صاحب نظریه‌ی انفجار بزرگ جای هیچ شگفتی نمی‌داشت. لماتر آغاز عالم را به صورت انفجاری از مواد آتش ‌بازی توصیف کرده بود و کهکشان‌ها را به بقایای آتش‌ها تشبیه کرده بود که به صورت یک کره‌ی در حال رشد از مرکز این انفجار به سمت خارج گسترش می‌یابند. به عقیده‌ی او این انفجار سرآغاز زمان بود که در «روزی بدون دیروز» رخ داده است.
پس از ده ‌ها سال کشمکش، سایر دانشمندان به تدریج نظریه انفجار بزرگ را به عنوان یک حقیقت و امر مسلم پذیرفتند. اما در حالی که اکثر دانشمندان ـ شامل استیون هاوکینگ ـ پیش‌بینی می‌کردند که نهایتاً نیروی جاذبه سرعت انبساط عالم را کاهش می‌دهد و باعث می‌شود که جهان دوباره به سمت مرکزش بازگردد (منقبض شود)، لماتر بر این باور بود که جهان به روند گسترش خود ادامه خواهد داد. او می‌گفت که انفجار بزرگ رخدادی یگانه است، در صورتی که سایر دانشمندان معتقد بودند که جهان منقبض می‌شود تا جایی که به نقطه‌ی آغاز یک انفجار بزرگ دیگر می‌رسد. رصدی که در برکلی انجام شد استدلال لماتر را که انفجار بزرگ در حقیقت «روزی است بدون دیروز» تأیید می‌کرد...
هنگامی که جورج لماتر در بلژیک به دنیا آمد، اکثر دانشمندان گمان می‌کردند که جهان از نظر سن بی‌نهایت است و ظاهرش هم ثابت و بدون تغییر است. نتیجه‌ی کارها و تحقیقات نیوتن و ماکسول جهانی ابدی و جاودان را پیشنهاد می‌کرد. هنگامی که انیشتین برای نخستین بار در سال 1916 تئوری نسبیت خود را منتشر کرد، به نظر می‌رسید که این تئوری هم بی‌انتها و ابدی بودن عالم را تأیید می‌کرد، دنیایی پایدار و بدون تغییر. لماتر فعالیت علمی خود را در سال 1913در کالج مهندسی لووین آغاز کرد. اما پس از یک سال مجبور به ترک آنجا شد تا در توپخانه‌ی ارتش بلژیک در جنگ جهانی اول خدمت کند. پس از پایان جنگ وارد حوزه‌ی علمیه‌ی تحت کنترل پاپ (میسون سنت رامبوت) شد، در آنجا در اوقات فراغتش به مطالعه‌ی ریاضیات و علوم پرداخت. پس از مراسم اعطای رتبه مقدس در کلیسا در سال 1923 وارد دانشگاه کمبریج شد و در رشته‌ی ریاضیات و علوم به تحصیل پرداخت. دکتر آرتور ادینگتون، یکی از اساتید لماتر در کمبریج مسوول رصدخانه بود. لماتر مجبور بود برای تحقیق‌اش تئوری نسبت عام را مرور کند. طبق محاسبات انیشتین که ده سال پیش‌تر انجام شده بود، لماتر نتیجه گرفته بود که عالم باید یا در حال انقباض یا انبساط باشد. اما انیشتین نیرویی ناشناخته را متصور بود ـ یک ثابت کیهانی ـ که دنیا را پایدار نگه می‌داشت، در حالی که لماتر به این نتیجه رسیده بود که عالم در حال انبساط است. او پس از رصد هاله‌ی سرخ مایل به قرمز که اطراف اجرام خارج از کهکشان را احاطه کرده است به این نتیجه رسیده بود. اثر دوپلر این تغییر رنگ را به این معنا می‌داند که کهکشان‌ها در حال دور شدن از ما هستند. لماتر استدلال‌ها و محاسباتش را در سال 1927 که در یک مجله به چاپ رساند، تنها عده‌ی اندکی به این نظریه توجه کردند. در همان سال لماتر با انیشتین در این باره گفت ‌وگو کرد اما انیشتین در حالی که اصلاً تحت تأثیر قرار نگرفته بود گفت: «محاسبات‌ات درست هستند اما تسلط‌ات بر فیزیک افتضاح است».

هر چند تسلط خود انیشتین بر فیزیک بود که خیلی زود مورد انتقاد قرار گرفت. در سال 1929 رصدهای منظم ادوین‌ هابل از سایر کهکشان‌ها تغییر هاله‌ی قرمز رنگ را تأیید کرد. انجمن سلطنتی نجوم لندن همایشی ترتیب داد تا مسأله‌ی تضاد ظاهری میان مشاهدات و نظریه‌ی نسبیت را مورد بررسی قرار دهد. سرآرتور ادینگتون پذیرفت تا راه حل ارائه دهد. وقتی لماتر از این جریانات مطلع شد نسخه‌ای از مقاله‌ی سال 1927 خود را برای ادینگتون ارسال کرد. به این ترتیب اخترشناسان دریافتند که نظریه‌ی لماتر فاصله‌ی میان مشاهدات و نظریه را پر می‌کند. به پیشنهاد ادینگتون انجمن سلطنتی نجوم نسخه‌ی انگلیسی مقاله‌ی لماتر را در شماره‌ی ماه مارس «خبرهای ماهانه» در سال 1931 منتشر کرد.

اکثر دانشمندانی که مقاله‌ی لماتر را خواندند، پذیرفتند که عالم در حال اتساع، حداقل در عصر حاضر است. اما همگی در مقابل این نظر که آغازی برای عالم وجود دارد موضع گرفتند. آنها به این نظر که زمان نه آغاز دارد نه پایان عادت کرده بودند. به نظر غیرمنطقی می‌رسید که پیش از آن که عالم آغاز شده باشد میلیون‌ها سال بی‌کران بر او گذشته باشد. خود ادینگتون در مجله‌ی انگلیسی طبیعت نوشته بود که تصور آغازی برای جهان «نفرت‌انگیز» است.

لماتر در پاسخ به ادینگتون نامه‌ای نوشت که در 9 می 1931 در همان نشریه به چاپ رسید. وی در این نامه نوشته بود که جهان آغازی معین و مشخص دارد که همه‌ی ماده و انرژی‌اش در یک نقطه متمرکز شده‌اند. اگر دنیا با یک کوانتوم تنها آغاز شده است، تصور فضا و زمان در ابتدا بی‌معنی خواهند بود؛ این دو تنها در صورتی معنادار هستند که کوانتوم اولیه به تعداد مشخصی از کوانتا تقسیم شده باشد. اگر این نظر صحیح است، آغاز دنیا اندکی پیش از آغاز زمان و فضا اتفاق افتاده است.

در ژانویه‌ی 1933 انیشتین و لماتر به کالیفرنیا سفر کردند تا در یک سری سمینار شرکت کنند. هنگامی که این کشیش بلژیکی تئوری خود را مطرح نمود، انیشتین به پا ایستاد و برای او کف زد و گفت: «این زیباترین و مناسب‌ترین توضیحی است که من تاکنون به آن گوش داده‌ام». در فوریه‌ی 1933 مقاله‌ای درباره‌ی لماتر در مجله‌ی نیویورک تایمز منتشر شد که در کنار آن عکسی از انیشتین و لماتر در حالی که آن دو را ایستاده در کنار یکدیگر نشان می‌داد چاپ شده بود. عنوان مقاله این بود: «این دو، احترام فوق‌العاده‌ای برای یکدیگر قائل‌اند».

علی‌‌رغم آن همه تحسین، تئوری لماتر چند اشکال داشت. سرعتی که لماتر برای اتساع جهان محاسبه کرده بود، در عمل چنین نبود. اگر دنیا با نرخی ثابت در حال انبساط بود، زمانی که طی کرده بود تا شعاع‌اش را طی کند کوتاه‌تر از آن بود که به تشکیل ستارگان و سیارات بیانجامد. لماتر این مشکل را با به کار گرفتن ثابت فضایی (کیهانی) انیشتین حل کرد. در حالی که انیشتین از این ثابت استفاده کرده بود تا عالم را در اندازه‌ای ثابت نگاه دارد، لماتر آن را به کار گرفته بود تا سرعت اتساع را در زمان افزایش دهد. انیشتین از این کار لماتر خوشش نیامد. او این ثابت را بدترین خطای حرفه‌ای‌اش می‌دانست و از این رو که لماتر از نیروی فراکیهانی‌اش آن گونه استفاده کرده بود ناخرسند بود.

پس از مرگ آرتور ادینگتون در سال 1944 دانشگاه کمبریج به مرکز مخالفت با تئوری لماتر، یعنی همان انفجار بزرگ (Big Bang) تبدیل شد. این «فرد هویل» یک اخترشناس همین دانشگاه بود که واژه‌ی بیگ بنگ را برای تئوری لماتر و برای تمسخر او استفاده می‌کرد. هویل و دیگران با آن عقیده درباره‌ی تاریخ عالم موافق بودند که «حالت پایدار» نام داشت. طبق این نظر اتم ‌های هیدروژن به طور مداوم پدید می‌آیند و به تدریج با یکدیگر ادغام شده و ابرهای گاز هیدروژن را می‌سازند. این ابرها ستارگان را به وجود می‌آورند.

در سال 1964 پیشرفت مهمی حاصل شد که بخش‌هایی از تئوری لماتر را تأیید می‌کرد. کارگران آزمایشگاه های بل در نیوجرسی مشغول دست‌کاری یک رادیو تلسکوپ بودند که با اختلال میکرو ویو مواجه شدند. آنها تلسکوپ را به سمت مرکز کهکشان قرار دادند ولی باز هم این اختلال وجود داشت. تلسکوپ را به سمت مخالف مرکز کهکشان چرخاندند و با کمال تعجب مشاهده کردند که این اختلال به همان شدت وجود دارد. از این مهم‌تر آن که طول موج ‌های دریافت شده و دما هم یکسان بود. این کشف اتفاقی نیاز به چند ماه زمان داشت تا اهمیت‌اش کاملاً درک شود. در نهایت باعث شد آرنو پنزیاس جایزه‌ی نوبل فیزیک را از آن خود کند. این اختلال میکروویو را به عنوان تشعشعات پس‌زمینه‌ی فضا شناختند، باقی‌مانده‌ی همان انفجار بزرگ! این خبر مسرت ‌بخش در حالی به لماتر رسید که او سلامت خود را پس از یک سکته‌ی قلبی بازمی‌یافت و نهایتاً در سال 1966 در سن 71 سالگی درگذشت.

پس از مرگ لماتر، اتفاق نظری دربارة تئوری او پدید آمد، اما ابهامات همچنان وجود داشت: آیا واقعاً این رویداد در روزی بدون دیروز اتفاق افتاده است؟ شاید نیروی جاذبه می‌توانست توضیحی جایگزین داشته باشد. برخی این طور استدلال کردند که نیروی جاذبه باعث کندشدن سرعت اتساع عالم و بازگشت آن به سمت مرکزش شده و دوباره برخوردی بزرگ و انفجار بزرگ دیگری روی داده باشد. به این ترتیب انفجار بزرگ رویدادی یگانه نبوده که آغاز زمان را مشخص کند بلکه بخشی از سکانس بی‌نهایت انفجارهای بزرگ و برخوردهای بزرگ است.

هنگامی که استیون هاوکینگ خبر کشف 1998 دانشگاه برکلی را شنید که دریافته بودند جهان در حال انبساط، سرعتی فزاینده است، گفت این واقعه خیلی پیش‌ پا افتاده‌تر از آن است که جدی گرفته شود. بعداً نظرش را تغییر داد و در گفت‌وگو با مجله‌ی ستاره ‌شناسی در اکتبر در سال 1999 گفت که: «وقت بیشتری داشته‌ام که به رصدها فکر کنم و آنها را در نظر بگیرم و فهمیدم که این مشاهدات ارزشمند بوده‌اند. این باعث شد که من تعصب نظری‌ام را بازبینی کنم».

در واقع هاوکینگ خیلی متواضع بود. در ناآرامی‌هایی که نتایج ابرنواختر ایجاد کرده بود، او خیلی زود خود را با شرایط موجود تطبیق داد. اما شاید «تعصب نظری» باعث شود که به طرز تفکرهایی بیاندیشیم که سال‌ها پیش برای دانشمندان مشکل ‌ساز بودند. این تعصب باعث شد که یک ریاضی‌دان که اتفاقاً یک کشیش کاتولیک هم بود با ذهنی باز به شواهد مراجعه کند و مدلی ارایه دهد که کارساز بود.

آیا در این شرایط تضادی وجود دارد؟ به نظر لماتر وجود نداشت. دانکن ایمکن که در سال 1933 دیدگاه لماتر را در نیویورک تایمز منعکس می‌کرد نوشته بود «هیچ تقابلی میان دین و علم وجود ندارد. لماتر نظریات‌اش را بارها و بارها برای مردم این سرزمین [طی سمینار] عنوان کرده است. دیدگاهش جالب و مهم است. نه به این دلیل که او یک کشیش کاتولیک است، نه به این دلیل که او یکی از دانشمندان فیزیک زمان ماست، بلکه به این دلیل که او هر دوی آنها است».

 

 

 

 

ازبورن رینولدز
ازبورن رینولدز (اسبرن رینولدز) فیزیک‌دان اهل پادشاهی متحده بود که به علت مطالعه سیالات و ابداع عدد رینولدز که معیاری جهت آشفتگی است، شهرت دارد.
اسبرن رینولدز یک مهندس مکانیک سیالات انگلیسی بود که در ۲۳ اوت ۱۸۴۲ در بلفاست، ایرلند متولد و در ۲۱ فوریه ۱۹۱۲ در واتچت سامرست انگلیس درگذشت. تحصیلاتش را در ددهام شروع نمود ولی پس از پایان تحصیلات متوسطه بلافاصله به دانشگاه نرفت بلکه در سال ۱۸۶۱ به کارآموزی در شرکت مهندسی ادوارد هیس پرداخت. وی پس از کسب تجربه در شرکت مهندسی به تحصیل ریاضیات در کمبریج پرداخت و در سال ۱۸۶۷ فارق التحصیل شد.

او نیز همانند پدرش برندهٔ بورس تحصیلی کالج کویین شد و دوباره به همکاری با یک شرکت مهندسی پرداخت و این بار به کسب تجربه در مهندسی عمران نزد جان لاوسن در لندن مشغول شد. در سال ۱۸۶۸ رینولدز اولین استاد مهندسی در کالج اونز منچستر و دومین در انگلستان شد و این سمت را تا سال ۱۹۰۵ که بازنشست شد نگه داشت.

اولین کار وی در مورد مغناطیس و الکتریسیته بود ولی چندی بعد به مطالعه در زمینهٔ هیدرولیک و هیدرودینامیک پرداخت. او همچنین خواص الکتـرومغناطیسی خورشید و ستاره‌های دنباله دار و حرکات جزر و مدی در رودخانه‌ها را مورد بررسی قرار داد. پس از سال ۱۸۷۳ رینولدز کارش را متمرکز دینامیک سیالات کرد و این زمانی بود که مقالات وی شهرت جهانی یافت. او به بررسـی شـرایطی که در آن جریان یک سـیال در لوله از آرام به آشفته تبــدیل می‌شود پرداخت، نتیجهٔ این آزمایشات بدست آمدن عددی بی بعد بود که عدد رینولدز نامگذاری شد. وی در سال ۱۸۸۳ مقاله‌ای با عنوان «یک مشاهدهٔ تجربی از شرایطی که تعیین می‌کنند آیا حرکت آب در کانال‌های موازی باید مستقیم باشد یا پیچ و خم دار و قانون مقاومت در کانال‌های مـوازی» ارائـه داد که عدد ریـنولـدز را معرفی می‌کرد. در سـال ۱۸۸۶ نـــظریه‌ای در مـورد روان سازی (روغن کاری) ارائه داد و سه سال بعد او یک مدل تئوری مهم را که یک روش استاندارد ریاضی را که برای بررسی آشفتگی بود ارائه داد. مطالعات وی در مورد انقباض و انتقال حرارت بین جامدات و سیالات یک تجدید نظر اساسی در مورد دیگ‌های بخار و دستگاه‌های متراکم کنندهٔ بخار را به وجود آورد...

سهم رینولدز در مکانیک سیالات در طراحی کشتی از بین نرفته است، توانایی ساخت مدل‌های کوچک از یک کشتی و استخراج اطلاعات قابل پیشبینی مفید نسبت به یک کشتی با اندازهٔ واقعی مستقیماً وابسته به تجربیات کاربردی اصول تلاطم رینولدز در مورد تحلیل نیروی اصطکاک و کاربرد نظریات ویلیام فرود است.
رینولدز در سال ۱۸۷۷ به عضویت جامعهٔ رویال در آمد و ۱۱ سال بعد در سال ۱۸۸۸ مدال رویال را برنده شد، همچنین در سال ۱۸۸۴ یک درجهٔ افتخاری از طرف دانشگاه گلاسگو به وی اعطا شد.
در آغاز قرن بیستم او سلامتی اش را از دست داد و در سال ۱۹۰۵ بازنشست شد. او نه تنها از نظر فیزیکی بلکه از نظر ذهنی نیز ضعیف شد، طوری که دیدن مردی به باهوشی او در چنین وضعیتی که به سختی شصت سالش می‌شد خیلی غم انگیز بود. یک دهانهٔ آتشفشان در مریخ به افتخار وی نامگذاری شده‌است.
از جمله دستاوردهای رینولدز و یا دستاوردهایی که به افتخار وی نامگذاری شده‌اند به موارد زیر می‌توان اشاره کرد:
عدد رینولدز
نظریه انتقال رینولدز
تنش رینولدز 
علی رغم علاقهٔ شدید وی به تحصیلات او یک سخنران خوب نبود، سخنرانی‌های او به سختی قابل دنبال کردن بود و گاهی به موضوعاتی بی ربط منحرف می‌شد. لمب که رینولدز را به خوبی می‌شناخت نوشته: شخصیت رینولدز شبیه نوشته‌هایش به شدت فردی بود با وجودی که از حجم بالای کارش آگاه بود ولی در عوض از این که دنیای علم در مورد کارش قضاوت خوبی خواهند کرد، راضی بود. او علاقه‌ای به تبلیغات نداشت و پاسخش به ادعاهای بی جهت دیگران لبخندی بردبارانه بود و برای شاگردانش فرصت سازی می کرد با کارهای با ارزشی که سر راهشان قرار می‌داد و در شراکت و همکاری با آنان بخشنده ترین بود.

 

 

 

 

گوستاو کیرشهوف
گوستاو روبرت کیرشهوف فیزیکدان و دانشمند بزرگ آلمانی در 12 مارس سال 1824 میلادی در کونیگسبرگ پروس دیده به جهان گشود.
او در حوزه فیزیک نظری و عملی از خود نظریات بسیاری به جای نهاده است، که از آن میان می توان به تحلیل نور اشاره کرد . کیرشهوف از تحصیل کردگان دانشگاه کونیگسبرگ بود.وی کارهای جالبی در مورد برق و خواص آن انجام داد، او نخستین کسی بود که ثابت نمود که تکانه برقی (تغییر ناگهانی ولتاژ یک دستگاه ) نیز با سرعت حرکت می کند.
شهرت اصلی کیرشهوف از سال 1854 یعنی هنگامی که وی سمت استادی فیزک دانشگاه هایدلبرگ را عهده دار شد ، آغاز گردید. در همین جا بود که با بونزن دیدار کرد . بونزن به عکاسی شیمیایی ( فعل و انفعالاتی که نور را جذب یا صادر می کند) توجه فوق العاده داشت و به تحقیق در نوری که از صافی های رنگی ایجاد می شد ، می پرداخت.
روبیدیم را کیرشهوف و بونزن ، در سال 1861 کشف کردند. آنها پیش از این کشف در سال 1859 روش تحلیل طیفی را ابداع کردند و یکسال پس از آن موفق به کشف سزیم شدند. آنها در ادامه بررسی طیف کانیها ، دو خط نا آشنا به رنگ قرمز تیره را در طیف لپیدولیت ( نوعی میکای بلورین حاوی لیتیم ) ساکسونی یافتند . این بدان معنا بود که کانی مورد بررسی حاوی عنصر جدیدی است. آنها عنصر جدید را روبیدیم نامیدند ( روبیدیم از لغت لاتینی روبیدیوس به معنای قرمز تیره مشتق شده است ).
کیرشهوف که به ریاضیات علاقه مند بود و با نظرات نیوتن به خوبی آشنایی داشت، و استفاده از منشور را مورد نظر قرار داد. این دو دانشمند با هم همکاری کردند و به تکمیل طیف نما پرداختند.
اساس کار آنان عبارت بود از این که نور قبل از رسیدن به منشور ، از شکاف باریکی می گذشت و منشور امواج نورانی را برحسب طول موجشان منکسر می کرد ، به طوری که تصاویری متعدد و با رنگ های مختلف از شکاف جلوه گر می شد. به این ترتیب کیرشهوف در تحلیل و تحقیق نور به موارد و نکات مهمی دست یافت.
گوستاو کیرشهوف در 17 اکتبر 1897 در 73 سالگی در برلین دار فانی را وداع گفت.

 

 

 

پرفسور محمود حسابی

سید محمود حسابی محقق و فیزیکدان بزرگ معاصر، بنیان گذار فیزیک نوین ایران در سال 1281 در تهران متولد شد. به علت واگذاری سفارت ایران در بغداد به پدربزرگش در سن چهار سالگی به همراه خانواده برای دو سال به بغداد رفتند. سپس یک سال در دمشق و بعد از آن در بیروت اقامت گزیدند. او در 7 سالگی تحصیلات ابتدایی خود را در بیروت، درمدرسه فرانسوی به طور شبانه روزی آغاز نمود و تحصیلات ابتدایی را در همان مدرسه به پایان رساند. آغاز دوره متوسطه که مقارن با شروع جنگ جهانی اول بود مدرسه فرانسویان در بیروت تعطیل شد و از آن پس نزد مادر خود ادبیات فارسی و از یک معلم خصوصی درسهای دیگر را فرا‎‎گرفت. او، قرآن و دیوان حافظ را از بر داشت و به بوستان و گلستان سعدی، شاهنامه فردوسی، مثنوی مولوی، منشآت قائم مقام آشنا بود. 

پس از دو سال، برای ادامه تحصیل، به کالج آمریکایی بیروت رفت و سپس در سن17 سالگی، موفق به اخذ لیسانس ادبیات گردید. در 19 سالگی لیسانس بیولوژی گرفته، سپس موفق به اخذ مدرک مهندسی راه و ساختمان شده و با نقشه‏کشی و راهسازی، به امرار معاش خانواده کمک می‎‏کرد. ضمنا" در رشته‏های پزشکی، ریاضیات و نجوم تحصیلات آکادمیک داشت.
 در سال 1921 به تعیین نقشه راه‎های لبنان پرداخت. در سال 1923 در اداره راه سوریه مشغول به کار شد. به خاطر قدردانی از زحمات وی، شرکت راه سازی فرانسوی که در آن مشغول به کار بود، او را برای ادامه تحصیل، به کشور فرانسه اعزام کرد و در سال 1924 به دانشکده برق پاریس وارد شد و در سال 1925 در رشته برق فارغ التحصیل گردید. هم زمان با تحصیل در رشته معدن، در راه آهن برقی دولت فرانسه کار می ‏کرد، او مهندسی معدن را نیز در مدرسه عالی معدن پاریس دریافت کرد و در معادن آهن شمال فرانسه مشغول خدمت شد. سپس تحقیقات خود را در دانشگاه سوربن، در رشته فیزیک دنبال کرد و در سال 1927 در سن 25 سالگی دانشنامه دکترای فیزیک خود را با رساله حساسیت سلولهای فتوالکتریک با درجه عالی دریافت کرد.
او به زبانهای فرانسه، انگلیسی، آلمانی و عربی تسلط داشت و همچنین به زبانهای سانسکریت، لاتین، یونانی، پهلوی، اوستایی، ترکی و ایتالیایی آشنایی داشت. او با موسیقی سنتی ایرانی و موسیقی کلاسیک غربی به خوبی آشنا بود و در نواختن پیانو و ویولن تبحر داشت.
او در سال 1927 به ایران بازگشت و در ابتدا در وزارت فواید عامه مشغول به کار شد. در سال 1928 مدرسه مهندسی وزارت راه را تأسیس نمود و تدریس در آنجا را عهده‎دار شد. او به نقشه برداری و رسم اولین نقشه مدرن راه ساحلی سراسری میان بنادر خلیج فارس پرداخت و دارالمعلمین عالی را تأسیس نمود و به تدریس در آنجا پرداخت. اولین رادیو در کشور را ساخت. در سال 1929 دانشسرای عالی را تأسیس نمود و به تدریس در آنجا پرداخت. در سال 1931 اولین ایستگاه هواشناسی در ایران را راه اندازی نمود و در همان سال به نصب و راه اندازی اولین دستگاه رادیولوژی در ایران پرداخت. در سال1932 ساعت ایران را تعیین نمود.
 بیمارستان خصوصی (گوهرشاد به نام مادرش) را در سال 1933 تأسیس نمود و به واژه‎گزینی علمی پرداخت. در سال 1934 به تأسیس دانشگاه تهران و تأسیس دانشکده فنی پرداخت و ریاست و تدریس در آنجا را عهده‎دار بود. در سال 1942 دانشکده علوم را تأسیس کرد و ریاست آن دانشکده را عهده‎دار بود و تدریس درگروه فیزیک آن دانشکده را تا آخرین روزهای حیات بر عهده داشت.

در سال 1951 مرکز عدسی سازی- دیدگانی- اپتیک کاربردی دردانشکده علوم دانشگاه تهران را تأسیس نمود. سپس موسسه ژئو فیزیک دانشگاه تهران را بنیاد نهاد و اولین مرکز اتمی ایران را تأسیس نمود. او مأموریت خلع ید از شرکت نفت انگلیس در دولت دکتر مصدق را داشت و اولین رییس هیئت مدیره و مدیرعامل شرکت ملی نفت ایران بود. 
او وزیر فرهنگ در دولت دکترمصدق در سال 1951 بود و مدارس عشایری را پایه‎گذاری کرد و موسس اولین مدرسه عشایری ایران بود. ژئوفیزیک دانشگاه تهران را در همان سال بنا نهاد. او با طرح قرار داد ننگین کنسرسیوم و کاپیتولاسیون درمجلس مخالفت نمود.
در سال 1954 قانون استاندارد را تدوین نمود و مؤسسه استاندارد ایران را تأسیس نمود. در سال 1956 اولین رصد‎خانه نوین در ایران و اولین مرکز مدرن تعقیب ماهواره ها در شیراز را تأسیس نمود. در سال 1959 مرکز مخابرات اسدآباد همدان را پایه‎گذاری نمود. او استاد ممتاز دانشگاه تهران از سال 1971 بود.‎خانه نوین در ایران و اولین مرکز مدرن تعقیب ماهواره ها در شیراز را تأسیس نمود. در سال 1959 مرکز مخابرات اسدآباد همدان را پایه‎گذاری نمود. او استاد ممتاز دانشگاه تهران از سال 1971 بود.
او مرکز تحقیقات و راکتور اتمی دانشگاه تهران را پایه گذاری نمود و سازمان انرژی اتمی را تأسیس نمود و عضو هیئت دائمی کمیته بین المللی هسته‎ای را از سال 1951 تا سال 1970 بود. انجمن موسیقی ایران را در سال 1970 تاسیس نمود، مؤسس و عضو پیوسته فرهنگستان زبان ایران تا آخرین روزهای فعالیت بود. کمیته پژوهشی فضای ایران را تشکیل داد و ریاست آن را در سال 1981 عهده‎دار بود. وی همچنین عضو دائمی کمیته بین المللی فضا بود. 
تئوری« بی نهایت بودن ذرات» او درمیان دانشمندان و فیزیکدانان جهان شناخته شده است. نشان «کوماندور دولالژیون دونور» بزرگترین نشان علمی کشور فرانسه به او اهدا گردیده است. او تنها شاگرد ایرانی پرفسور اینشتین بوده است و درطول زندگی به تحقیق و مطالعه علمی درکنار دانشمندان طراز اول جهان نظیر پرفسور انیشتین، شرودینگر، بورن، فرمی، دیراک، بوهر... پرداخته است و با ادبایی چون آندره ژید، برتراند راسل تبادل نظر کرده است. 
او به عنوان مرد اول علمی جهان در سال 1990 برگزیده شد و درکنگره 60 سال فیزیک ایران در سال 1987 به عنوان پدر فیزیک ایران ملقب گردید. پرفسور دکتر سید محمود حسابی در سال 1992 مطابق با 12 شهریور 1371 هجری شمسی در بیمارستان دانشگاه ژنو بدرود حیات گفتند. مقبره او بنا به خواسته خودش در زادگاه خانوادگی ایشان در شهردانشگاهی تفرش قراردارد. از وی تالیفات فرهنگی و علمی فروان بر‎جای مانده است.

آشنایی با نظریه معروف دکتر حسابی
●ذرات تا بی‌نهایت ادامه دارند

خلاصه ای از تئوری معروف او:

دکتر حسابی یکبار تابستان برای مدت کوتاهی به ایران بازگشت و در خانه ای متعلق به آقای جمارانی تابستان را سپری می کرد و در همین ایام در حین مطالعات به این فکر افتادند که علت وجود خاصیتهای ذرات اصلی باید در این باشد که این ذرات بی نهایت گسترده اند و هر ذره ای در تمام فضا پخش است و نیز هر ذره ای بر ذرات دیگر تاثیر می گذارد. به این ترتیب به فکر آزمایشی افتاد که این نظریه را اثبات و یا نفی کند. او با خود فکر کرد اگر این تئوری صحیح باشد باید چگالی یک ذره مادی به تدریج با فاصله از آن کم شود و نه اینکه یک مرتبه به صفر برسد و نباید ذره مادی شعاع معینی داشته باشد. پس در اینصورت نور اگر از نزدیکی جسمی عبور کند باید منحرف شود و پس از اینکه محاسبات مربوط به قسمت تئوری این نظریه را به پایان رسانید پس از بازگشت به امریکا به راهنمایی پرفسور انیشتین در دانشگاه پرنیستون به تحقیقات در این زمینه پرداخت. پرفسور انیشتین قسمت نظری تئوری را مطالعه کرد و دکتر حسابی را به ادامه کار تشویق کرد. دکتر حسابی به راهنمایی پرفسور انیشتین به تکمیل نظریه پرداخت سپس یک سال دیگر در دانشگاه شیکاگو به کار پرداخت و آزمایشهایی در این زمینه انجام داد. وی با داشتن یک انتر فرومتر دقیق توانست فاصله نوری را در عبور از مجاورت یک میله اندازه بگیرد و چون نتیجه مثبت بود آکادمی علوم آمریکا نظریه دکتر حسابی را به چاپ رسانید. برخی همکاران از نامأنوس بودن و جدید بودن این فکر متعجب شدند و برخی از این نظریه استقبال کردند.

● شرح آزمایشهای انجام شده و نتیجه آن:

در اثبات این نظریه اگر در آزمایش، نور باریک لیزر از مجاورت یک میله وزین چگال عبور داده شود، سرعت نور کم می شود. در نتیجه پرتو لیزر منحرف می گردد. هرگاه پرتو لیزر بطور مناسبی از میان دو جسم سنگین که در فاصله ای از هم قرار دارند عبور داده شود انحراف آن هنگام عبور از مجاورت جسم اول و سپس از مجاورت جسم دوم به خوبی معلوم می شود و این انحراف قابل عکسبرداری است. این آزمایش گسترده بودن ذره را نشان می دهد. بر طبق این آزمایش انحراف زیاد پرتو لیزر فقط در اثر پراش نبوده بلکه مربوط به جسم است. بر حسب این نظریه هر ذره، مثلاً الکترون، کوارک یا گلویون نقطه شکل نیست بلکه بی نهایت گسترده است و در مرکز آن چگالی بسیار زیاد بوده و هر چه از مرکز فاصله بیشتر شود آن چگالی بتدریج کم می شود. بنابراین یک پرتو نور از یک فضای چگالی عبور کرده و شکست پیدا میکند و انحراف می یابد.

● اختلاف تئوری بی نهایت بودن ذرات با تئوریهای قبلی :

در تئوریهای قبلی هر ذره قسمت کوچکی از فضا را در بر دارد یعنی دارای شعاع معینی است و خارج از آن این ذره وجود ندارد ولی در این تئوری ذره تا بی نهایت گسترده است و قسمتی از آن در همه جا وجود دارد. در تئوریهای جاری نیروی بین دو ذره از تبادل ذرات دیگر ناشی می شود و این نیرو مانند توپی در ورزش بین دو بازیکن رد و بدل می شود و این همان ارتباطی است که بین آنها حاکم است و در تئوریهای جاری تبادل ذرات دیگری این ارتباط میان دو ذره را ایجاد می کند. مثلاً نوترون که بین دو ذره مبادله می شود، اما در تئوری دکتر حسابی ارتباط بین دو ذره همان ارتباط گسترده ایست که در همه جا بعلت موجودیت آنها در تمام فضا بین آنها وجود دارد.

● ارتباط این تئوری با تئوری نسبیت انیشتین :

تئوری انیشتین می گوید: خواص فضا در حضور ماده با خواص آن در نبود ماده فرق دارد، به عبارت ریاضی یعنی در نبود ماده، فضا تخت است ولی در مجاورت ماده فضا انحنا دارد. اگر بگوییم یک ذره در تمام فضا گسترده است در هر نقطه از فضا چگالی ماده وجود دارد و سرعت نور به آن چگالی بستگی دارد به زبان ریاضی به این چگالی می توان انحنای فضا گفت.

● ارتباط فلسفی این تئوری با فلسفه وحدت وجود :

در این نگرش همه ذرات جهان بهم مرتبط هستند. زیرا فرض بر این است که هر ذره تا بی نهایت گسترده است و همه ذرات جهان در نقاط مختلف جهان با هم وجود دارند. یعنی در واقع قسمت کوچکی از تمام جهان در هر نقطه ای وجود دارد.

خاطرات پرفسور حسابی از انیشتین
پروفسور حسابی چند نظریه مهم در علم فیزیک داشتند که مهم ترین و آخرین آن ها نظریه بی نهایت بودن ذرات بود، در این ارتباط با چندین دانشمند اروپایی مکاتبه و ملاقات می کنند و همه آنها توصیه می کنند که بهتر است که بطور مستقیم با دفتر پروفسور انیشتین تماس بگیرد بنابراین ایشان نامه ای همراه با محاسبات مربوطه را برای دفتر ایشان در دانشگاه پرینستون می فرستند بعد از مدتی ایشان به این دانشگاه دعوت می شوند و وقت ملاقاتی با دستیار انیشتین برایشان مشخص می شود پس از ملاقات با پروفسور شتراووس به ایشان گفته می شود که برای شما وقت ملاقاتی با پروفسور انیشتین تعیین می شود که نظریه خود را بصورت حضوری با ایشان مطرح کنید. پروفسور حسابی این ملاقات را چنین توصیف می کنند :

وقتی برای اولین بار با بزرگترین دانشمند فیزیک جهان آلبرت انیشتین روبرو شدم ایشان را بی اندازه ساده، آرام و متواضع یافتم و البته فوق العاده مودب و صمیمی! زودتر از من در اتاق انتظار دفتر خودش، به انتظار من نشسته بود و وقتی من وارد شدم با استقبالی گرم مرا به دفتر کارش برد و بدون اینکه پشت میزش بنشیند کنار من روی مبل نشست، نظریه خود را

[ شنبه 30 بهمن 1391برچسب:http://mostafa0831,loxblog,com, ] [ 6:3 ] [ مصطفی زنگنه ]
صفحه قبل 1 صفحه بعد
.: Weblog Themes By Pichak :.

درباره وبلاگ

من مصطفی زنگنه هستم دانش اموز سال سوم راهنمایی مدرسه سلیمانی نظر یادتون نره
موضوعات وب
امکانات وب
ورود اعضا:

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

<-PollName->

<-PollItems->

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 118
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 127
بازدید ماه : 127
بازدید کل : 10828
تعداد مطالب : 176
تعداد نظرات : 2
تعداد آنلاین : 1


  • گوگل پلاس
  • گریزون